درسگفتار اضطراب آنلاین
(جلسه سوم)
(1) آنچه در این جلسه برجسته میشود
در این جلسه بر شش محور دست میگذارم. در ابتدا خلاصهای از آنچه در جلسۀ دوم برجسته گشت مطرح میشود. سپس به برخی از علایم و شاخصهای چند نوع معروف اضطراب مبتنی بر کتاب DSM- 5 ( Diagnostic and Statistical Manual of Mental Health Disorders ) اشاره خواهیم داشت. در گام سوم از این سخن خواهم گفت که آیا با کمک شاخصهای موجود در باب انواع اضطرابها میتوان در باب اضطراب آنلاین هم شاخصها و علایمی را برجسته کرد. یا به تعبیر دیگر، آیا میتوان به اجماعی در باب شاخصهای اضطراب آنلاین رسید آنچنانکه ما در باب دیگر انواع اضطراب با علایم نسبتاً مشخص با دقت قابل توجهی سخن میگوییم. در این مورد سعی میکنم برخی رویکردها را برای برجسته کردن شاخصهای کیفی اضطراب آنلاین مشخص کنم. شاخصهایی چون عدم تمرکز، بیخوابی و اعتیاد آنلاین در این زمینه مورد توجه قرار گرفتهاند. با این همه کار اصلیام در این زمینه آن است که چگونه با کمک کتاب DSM- 5 میتوان شاخصهایی را در باب اضطراب آنلاین مشخص کرد. به همین جهت اگر در این کتاب مرجع در باب اضطراب اجتماعی سخن رفته سعی میکنم شاخصهای اضطراب اجتماعی آنلاین را به بحث بگذارم و اگر در این اثر از اضطراب فراگیر صحبت شده درصدد برمیآیم مشخص کنم که این اضطراب فراگیر در حوزههای آنلاین بهخصوص شبکههای اجتماعی چه خصلتهایی را از آن خود میکنند. در انتها هم خلاصهای از آنچه ذکر خواهد شد برجسته میگردد.
(2) در جلسۀ قبل از روابط بینشخصی در شبکههای اجتماعی سخن گفتم.
اگر بخواهم فشردهای را از آنچه در جلسۀ قبل برجسته کردم ارایه کنم میتوانم بگویم:
اول آنکه هنگامی که از ارتباطهای انسانی سخن میگوییم به نظرم میتوان از چهار نوع یا پنج نوع ارتباط سخن گفت. اول ارتباطی که من با خودم دارم. نوع دیگر رابطه مبتنی بر روابطی که ما با دیگران داریم شکل میگیرد. وجهی از این رابطه، رابطه با انسانهای دیگر است و بخشی دیگر به روابط ما با دیگر جانداران. نوع سوم رابطه را میتوان به رابطه با طبیعت برگرداند. نوع چهارم رابطه، عبارت است از روابط ما با مصنوعات یا تکنولوژیهای مختلف. نوع آخر ارتباط را هم میتوان به نسبت انسان با هستی به معنای امری برگرداند که گاهی از این هستی با وحدت وجود و برخی موارد با وجود واحد هم سخن میرود. مسئلۀ مهم این است که بخش مهمی از هویت ما در ارتباط با دیگران شکل میگیرد. بنابراین نمیتوان از هویت شخصی و هویت اجتماعی سخن گفت اما از نسبتهای مختلفی که ما با دیگر انسانها برقرار میکنیم.سعی کردم نشان دهم چگونه شبکههای اجتماعی این نسبتهای چندگانه و تودرتوی ما با انسانهای دیگر را تحت تأثیر قرار میدهند.
دوم بر تغییر مفهوم عشق با شبکههای اجتماعی و اضطرابها مرتبط با آن دست گذاشتم. به طور مثال به اضطرابهای مرتبط با اپلیکیشنهای دوستیابی آنلاین دست گذاشتم. گفتم که ترس از نشناختن احساسی آشنا برای ما است که این در شبکههای اجتماعی میتوند عاطفه و احساسی مسلط باشد. علاوه بر در این میان یکی از عواطف و احساسهایی که در جستوجوی آنلاین در شبکههای اجتماعی میتواند رخ دهد اضطراب ناشی از طرد شدن است. به این بیفزاییم که شیوههای ابزار عشق و محبت در شبکههای اجتماعی و انواع و اقسام ایموجیهایی که ما با آنها آشنا هستیم ره را بر سوءتفاهمهای زیاد که این یکی میتواند مبنای اضطراب در رابطۀ عاشاقانه باشد فراهم میکند.
سوم. شبکههای اجتماعی تغییراتی ماهوی در تصورات ما از دوستی نیز به وجود آوردهاند. بسیاری از پژوهشها نشان میدهند که شبکههای اجتماعی علیرغم آنکه با خود صفت اجتماعی را به همراه دارند کم و بیش این قابلیت را دارند که بر تنهایی انسان بیفزایند. به تعبیر دیگر، اینها به اضطراب تنهایی که یکی از جدیترین اضطرابهای انسانی میتواند قلمداد میشود دامن میزند. به تعبیر دیگر، شبکههای اجتماعی در میان کارهای متفاوتی که انجام میدهند لشکر تنهایان را به گپ و گفت وا میدارد اما این گپ و گفتها اولاً گفت و گو به معنای جدیاش نیست و ثانیاً در برقراری ارتباط عاطفی دوستی ناتوان است.
چهارم. موضوع دیگر رابطه کاری ما انسانها است. مجسم کنید که به جهت شبکههای اجتماعی مختلف و بهخصوص اپلیکیشین لینکدین همه در جریان کوچکترین تغییرات کاری و پژوهشی و اجتماعی هم قرار میگیرند. این امر البته موقعیتی ایجاد میکند که ما میتوانیم بدان موقعیت شفاف و عریان همۀ افرادی که در ارتباط کاری با یکدیگر هستند قرار بگیرند. بسیار دانستن از یکدیگر البته توآم با اضطراب همراه است. ما نسبت بهآنها که از ما بسیار میدانند بسیار احساس شکنندگی و اضطراب میکنیم. به این، بیفزاییم این نکته را که ما کارکنان و البته کاربران شبکههای اجتماعی از اخبار مربوط به کار و بارمان بیش از آنچه باید نگران هستیم و واهمه داریم. این عین اضطراب است. همه لحظه منتظریم شغلمان را از دست بدهیم و مبتنی بر این خبار منفی استعداد عجبی در به تصویر کشیدن بدترین سناریوهای ممکن را برای آیندهمان داریم. این عین اضطراب است که به نظرم با وجود شبکههای اجتماعی و ارتباط مداوم ما با آنها بیش از پیش خود را به ما نشان میدهد. همانطور که گفتم بنا دارم در این جلسه بر شیوههای فهم و درک و تشخیص علایم اضطراب آنلاین دست بگذارم.
(3) علایم رویههای مختلف اضطراب
یکی از کارهای مهمی که در روانشناسی صورت میگیرد توصیفی از شاخصها و علایم اختلالهای مختلف مربوط به روان انسان است. من در دو جلسۀ قبل از این نکته سخن گفتم که انواع هفتگانه اضطراب علایم و شاخصهای مشخصی مبتنی بر کتاب DSM- 5 ( Diagnostic and Statistical Manual of Mental Health Disorders ) دارند. به طور مثال، در اضطراب فراگیر، فرد مضطرب باید حداقل به مدت شش ماه احساس بیقراری و دلواپسی را حس کند. این اضطراب قابل کنترل و نظارت نباشد و حداقل سه علامت از این شش علامت را داشته باشد: احساس بیقراری، از کوره به در رفتن سریع و ناگهانی، مشکل در تمرکر، دلشوره و آشوب، درد در ناحیۀ ماهیچهها و مشکل خواب. همچنین فرد باید دچار اختلال در فعالیت شخصی و جمعی خود شود و این اختلال ناشی از مصرف مواد مخدر یا دیگر انواع اضطرابها نباشد. یا هنگامی که از اضطراب جبری – وسواسی سخن میگوییم بر این شاخص دست میگذاریم که فرد باید علایم وسواسی یا جبری یا هر دو را داشته باشد که هر دو هم شکل رفتاری و هم شکل شناختی به خود میگیرند. اینها معمولاً بیش از یک ساعت در روز هستند و ناشی از مصرف مواد مخدر هم نیستند. همچنین دیگر انواع و اشکال اضطرابها و اختلالهای دیگر باعث و سبب اینها نیستند.
در مورد اضطراب اجتماعی، در یک مورد با ترس از یکی از موقعیتهای اجتماعی مانند گفت و گو با دیگران یا غذاخوردن با آنها سخن گفتن در برابر دیگران شناخته میشود. این موقعیتها با کمبود اعتماد به نفس و خجالت همراه است، فرد در این موارد عموماً از موقعیت اجتماعی دوری میگزیند. البته این ترس باید برای یک زمینۀ فرهنگی و اجتماعی امری غیرعادی تلقی شود وگرنه بسیاری از ترسهای اجتماعی مبتنی بر نوع خطر موجه و قابل توجیه هستند، البته نکتۀ مهم دیگر این است که این ترس و وحشت به طورت مداوم رخ میدهد و مانند دو نوع اضطراب دیگر حداقل باید به مدت شش ماه وجود داشته باشد، این اضطراب و ترس همچنین اختلالی جدی در فعالیتهای عادی فرد مضطرب به وجود میآورد، مجدداً در اینجا باید اذعان کرد که این اضطراب نباید ناشی از مصرف مواد مخدر یا الکل باشد و همچنین این اختلال با علایم دیگر اختلالهای روان انسان چون آتیسم و اختلالهای پانیک وحشتزدگی یا موجی بودن یا حس بد نیست به بدن خودمان ربطی نداشته باشد. همچنین دیگر اختلالهای پزشکی چون چاقی مفرط یا پارکینسون یا جراحتهای ناشی از سوختگی یا مصدومیت در این زمینه یا بیارتباط با موضوع هستند یا باعث تشدید این اختلال میشوند. یعنی این اختلال اضطراب اجتماعی وجود دارند و این اختلالها میتوانند باعث تشدید آنها گردند. یا در مورد اختلال وحشتزدگی گونهای اضطراب تکانهای برای چند دقیقه رخ میدهد که در آن فرد با افزایش ضربان قلب، عرق کردن، لرزش، احساس خفگی، درد قفسۀ سینه، سرگیجه، تهوع، ترس از دست دادن کنترل و هراس از مرگ همراه میشود و این حالات را تجربه میکند. هرچند فرد حداقل یک بار در ماه این نوع از اضطراب را تجربه میکند اما همیشه از وقوع این علایم مضطرب هم هست و انواع و اقسام رفتارها را بروز میدهد تا از وقوع آنها یا ادامه آنها یا دیدن این حالات از سوی دیگران جلوگیری کند. مجدداً در اینجا هم این حالت ربطی به مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی ندارد و همچنین دیگر اختلالها هم در این زمینه دخالت ندارند.
یا میتوانیم به اضطراب جدایی عطف توجه نشان دهیم. در این نوع از اضطراب، شاهد ترسی بهشدت زیاد از جدایی از خانه یا یکی از نزدیکان و عزیزان وی هستیم. این نوع اضطراب همچنین با ترس بیماری و مرگ یا هرگونه مشکلی برای فردی که این دلبستگی نسبت به وی وجود دارد همراه است. مرور برخی تصورات و توهمات در باب شیوهای که ممکن است ما فردی را از دست بدهیم به طور مثال از دست دادن پدر یا فرزند یا همسر در این نوع اضطراب بهوضوح مشاهده میشود. خودداری از خارج شدن از خانه یا خودداری از ترک عزیزی که به وی علاقۀ وافر داریم و دلبستۀ او هستیم از شاخصهای این نوع اضطراب است. خواب همیشگی در باب از دست دادن خانه یا عزیز هم در اینجا وجود دارد. این علایم با سردرد و دل درد و تهوع همراه هستند. حداقل سه علامت از این علایم باید در فرد موجود باشد و در بزرگسالان به مدت شش ماه مشاهده شود، از فعالیتهای روزمرۀ افراد جلوگیری به عمل آورد و مانند موارد دیگر اضطراب ناشی از دیگر اختلالهای پزشکی و روانی نباشد.
همچنین میتوان به انواع و اقسام فوبیا یا ترس اشاره کرد از ترس از هواپیما و حیوانات و بیماری گرفته تا توفان و ارتفاع و آب که میتوانند در انسانهای مختلف مشاهده شوند. هریک از این موارد میتوانند ایجاد ترس و اضطراب کنند و طبیعتاً فرد دچار ترس و واهمه از آنها دوری میگزیند. این ترسها میتوانند تا شش ماه طول بکشند و اختلالهایی جدی در فعالیتهای شخصی و خانوادگی و اجتماعی و کاری فرد به وجود آورند. در اینجا هم این علایم نباید شاخصهای دیگر انواع اضطرابها و اختلالها باشند. تصور میکنم همین اندازه کفایت میکند تا من بتوانم بهتر و بیشتر در باب اضطراب آنلاین شاخصهای آن سخن بگویم.
(4) علایم اضطراب انلاین: شاخصهای کیفی کلی
ما کم و بیش متون موثق و جدی در این باب که انواع و اقسام اضطراب چه علایم و شاخصهایی دارند در دسترس داریم. اما حقیقتاً در در مورد مفهومی به نام اضطراب آنلاین متون جدی و دندانگیری ندایم. بهخصوص آنکه همانطور که ذکر آن رفت هنگامی که از اضطراب آنلاین سخن میگوییم از یک مشخص از اضطراب سخن نمیگوییم بلکه از مجموعهای از ترسها دلهرهها و اضطرابها و واهمهها روبرو هستیم. با این همه، تلاشهای صورت گرفتهاند تا علایمی را برای اضطراب شبکههای اجتماعی - اضطراب انلاین – برجسته کنند. این اضطراب در افراد متفاوت البته میتواند شاخصها و علایم متفاوتی داشته باشد. اجازه بدهید یک نقسیمبندی در این زمینه انجام دهیم. متون نوع اول البته به برخی شاخصهای کیفی کلی اشاره میکنند. در این زمینه پیشنهاد من البته آن است که مبتنی بر شاخصهای اضطرابهای موجود در کتابهای کلاسیک روانشناسی برای اضطراب آنلاین شاخصهایی را معرفی کنیم. در این مورد البته کار جدی و مدونی تاکنون انجام نشده است.
همانطور که اشاره کردم در یک مقام میتوان به بررسیهای کیفی کلی که در این زمینه انجام گرفتهاند اشارت داشت. شاخص اول البته عدم تمرکز است چیزی که گاهی مواقع به عنوان یکی از مهمترین شاخصها و علایم اضطراب آنلاین یاد میشود. سخت است برای کسی که به اضطراب آنلاین دچار است بتواند بر کاری به طور مثال نوشتن مقاله یا کتابی تأکید و تکیه کند در حالی نگرانی مرتب دارد که عکسهایش در اینستاگرام و فیسبوک یا توییتر مورد توجه قرار گرفتهاند. این عدم تمرکز ما را به وادی انجام چند کار در یک زمان سوق میدهد که در آن ما باید هم ایمیلهای خود را ببینیم و هم کارهای علمی و فکری و اجرایی خود را – به صورت مثال – انجام دهیم و از طریق چت یا تلفن با همکارانمان هم گفت و گو کنیم. اما آیا این امر شدنی است؟ به نظر نمیرسد چیزی به نام فعالیتهای چند کاره (Multi tasking activities) وجود داشته باشد. ما نمیتوانیم در یک آن بیش از یک کار انجام دهیم و آنچه مشاهده میشود کارهای مداومی است که در لحظههای کوتاه صورت میگیرند. این بدان جهت است که ذهن در هنگام انجام چند کار به صورت مداوم در جال تغییر توجه است و این به معنا انجام چند کار در یک زمان نیست. در واقع انجام چند کار در یک زمان امکان ندارد و تنها جهشهای ذهن از یک موضوع به موضوع دیگر در طول زمان معنا میتواند داشته باشد. معنای عدم تمرکز در این بستر است که قابل فهم است.
علاوه بر این، ما به صورت مرتب در شبکههای اجتماعی در حال هرزهگردی هستیم و این عین اعتیاد آنلاین است که یکی دیگر از شاخصهای اضطراب آنلاین است. این امری است که دانیل لویتین از آن به عنوان حلقۀ بازخور اعتیاد دوپامین dopamine-addiction feedback loop یاد میکند. بر طبق این دیدگاه، ذهن با حضور مداوم در شبکههای اجتماعی در حال از دادن تمرکز خود است با جستوجویی که این چستوجو به طور مداوم در حال تولید دوپامین است. این یکی از مهمترین اثرات شبکههای اجتماعی بر فعل و انفعالات شیمیایی مغز و در نتیجه ذهن است. پژوهشهای انجام شدهاند که نشان میدهند حتی هنگامی که شبکههای اجتماعی را به کار نمیبریم و مشغول کار خود هستیم اما به این فکر میکنیم که پیامی ناخوانده یا ایمیلی چک نکرده داریم از قوای ذهنیمان کاسته میشود. به طور مثال یک روانپزشک به نام گلن ویلسون در این زمینه کارهای جالبی انجام داده که بر کاستن ضرب هوشی هنگام استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی دست گذاشته است. مورد دیگر به اختلالهای مربوط به خواب برمیگردد. تصور غالب این است که کاربر شبکههای اجتماعی چنان و چندان مشغول کاربری است که کمتر فرصت استراحت و خواب دارد. اما این مشکل اصلی شبکههای اجتماعی نیست. مشکل به تأثیر این شبکهها بر معز انسانی بر میگردد. صفحۀ رایانهها و لپ تاپها و تلفنهای هوشمدی نوری آبیرنگ را انعکاس میدهند که به بیخوابی دامن میزنند. این نور به مغز میگوید روز است و باید از خواب برخیزد. به تعبیر دیگر، این نور در هرمون ملاتونین که این یکی خواب را تنظیم میکند اثر میگذارد.
توجه به شاخصهای کلی کیفی اضطراب آنلاین بیشتر در این فضا و بستر است که برجسته میشود.
(5) علایم اضطراب انلاین مبتنی بر ِDSM-5
با این همه، سخن گفتن از شاخصهای کیفی کلی اضطراب آنلاین اگر با بررسیهای جدیتری همراه نباشند کافی نیستند.. هدفم این است که نشان دهم در میان انواع و اقسام مفهومسازیهایی که در باب اضطراب آنلاین وجود دارد شاید بتوانیم اضطرابهای کلاسیک موجود در کتابهای مرجع را در باب اضطرابهای آنلاین بهروز کرد. به تعبیر دیگر، از جد و جهد فروان و طولانی که در تعریف و معرفی انواع و اقسام اضطرابها صورت گرفته استفاده کرد تا به صورت دقیقتری اضطراب آنلاین را تعریف نمود. این نکته از آن جهت توجیه نظری و علمی دارد که همان طور که در جلسۀ قبل توضح دادم بسیاری از اضطرابها آنلاین در فضای غیرآنلاین هم حضور و نمود دارند هرچند که ممکن است شدت و حدت آنها در فضای آنلاین بيشتر باشد.
اجازه بدهید با شاخصهای اضطراب فراگیر شروع کنیم. همانطور که توضیح دادم در این نوع از اضطراب، فرد مضطرب باید حداقل به مدت شش ماه احساس بیقراری و دلواپسی را حس کند. این اضطراب قابل کنترل و نظارت نباشد و حداقل سه علامت از این شش علامت را داشته باشد: احساس بیقراری، از کوره به در رفتن سریع و ناگهانی، مشکل در تمرکر، دلشوره و آشوب، درد در ناحیۀ ماهیچهها و مشکل خواب. همچنین فرد باید دچار اختلال در فعالیت شخصی و جمعی خود شود و این اختلال ناشی از مصرف مواد مخدر یا دیگر انواع اضطرابها نباشد. فرد مضطرب در این موقعیت معمولاً با آینده بسیار مشکل دارد. به تعبیر دیگر، او با هرگونه تغییری مشکل پیدا میکند. تصور میکند آینده عموماً با نتایج ناگوار و منفی همراه است و این نتایج به احتمال زیاد به موقعیتهای بسیار ناگوار و تراژیک ختم خواهند شد. همچنین فرد قابلیتها و مهارتهای خود را در مقابله با این وضعیتها یا نادیده میگیرد یا بسیار اندک ارزیابی میکند. باورهایی اشتباه مانند اینکه نگرانی همان دغدغه و دردمندی و توجه و مراقب است و این نگرانیها میتوانند جلوی رویدادها و وقایع آتی را بگیرند در فرد مضطرب از این نوع برجسته هستند. اضطراب آنلاین فراگیر را در این گستره به نظرم بهراحتی میتوان تعریف کرد. به تعبیر دیگر، میتوان اذعان کرد که فرد مضطرب در این فضا بیشتر و بهتر مهیا است که اضطراب خود را با شدت و حدت بیشتری حس نماید. شبکههای اجتماعی با انواع و اقسام هرزهگردیهای فکری فضا را چنان و چندان فراهم میکنند که فرد بیشتر در اضطراب خود غرق گردد و با هجوم بیشمار اخبار و اطاعات که عموماً منفی و سویهدار هستند میتوانند این باور را بیشتر پرورش دهند که جهان جایی امن برای زیستن نیست و انسانها قابل اعتماد نیستند. در مورد تفاوت اضطراب فراگیر آنلاین و اضطراب فراگیر آنلاین بسیار میتوان نوشت اما این نکته غیرقابل انکار ست که این دو نوع اضطراب در بسیاری از موارذ از جمله ان نکته مشترک هستند که در هر دو جهان بهعنوان محای ناامن برجسته هستند. به معنای دیگر، شبکههای اجتماعی به انحای مختلف این باور اضطراب فراگیر را برجسته و تبلیغ میکنند. همچنین فرد مضطراب بسیار مایل است بر همهچیر کنترل و نظارت داشته باشد. یکی از دلایل اضطراب در اضطراب فراگیر این است که فرد نمیتواند این نظارت را بر همۀ وجوه زندگی داشته باشد. به نظرم فضای آنلاین با رویههای متفاوت و مختلف و پیچیدهای که دارد ره را بر اضطراب فراگیر آنلاین بیشتر باز میکند چراکه فرد درمییابد نظارت بر همۀ وجوه این فضا دشوارتر است.
یکی دیگر از شاخصهای اضطراب فراگیر توانایی تصور و تجسم موقعیت فاجعهبار است. فرد مضطرب با کوچکترین نمود و نماد منفی مستعد است که بدترین و فاجعهآمیزترین وضعیت را تجسم کند. چیزی که عموماً رخ نمیدهد اما فرد مضطرب توانایی زیادی در به تصور و تجسم کردن این موقعیتها دارد. این تمایل و کشش و رفتار البته متکی بر باورهای نادرستی نسبت به جهان و موقعیتهای مختلف آن و موقعیت انسانی در آن است.
در اضطراب فراگیر مانند دیگر انواع اضطرابها، فرد مضطرب رفتارهایی برای ایجاد امنیت در نظر میگیرد که این رفتارها به دو گونۀ طرد و جذب تقسیم میشوند. در رفتارهای ایمنیابی طردی فرد سعی میکند راههایی بیابد تا از منشای اضطراب فرار کند. به طور مثال حواس خود را پرت کند یا از منشای اضطراب دور شود. در رفتارهای ایمنیابی جذبی فرد سعی میکند به منشای اضطراب نزدیک شود به صورت مثال اینکه سعی کند یقین یابد مشکل و مساله و ناامینی وجود ندارد. فرد ممکن است بسیار از دیگران در مورد ین مساله پرسش کند. اینها همه مواردی هستند که در اضطراب فراگیر آنلاین هم وجود دارند. با این توضیح که فرد امکانات بیشتری در اختیار دارد که این دو نوع رفتار را پیگیری کند. به طور مثال فردی را مجسم کنید که نگران از دست دادن کار خود است. چنین فردی در فضای آنلاین امکان بیشتری دارد که وضعیت شغل خود و مشاعل دیگر را مورد جست و جو قرار دهد. یا فردی را مجسم کنید که نگران سلامتی خود است. او بیشتر در معرض این رفتار است که ساعتها و ساعتها در مورد این مساله جست و جو کند که این خود گونهای رفتار ایمنیابی جذبی است. یا به انحای مختلف ذهن و زبان خود را از موضوع دور نگه دارد که نوعی رفتار اینیابی طردی است. اما چگونه این رفتار طردی صورت میگیرد؟ عموماً از طریق هرزهگردی آنلاین که این عین رفتار ایمنیابی در فضای آنلاین است و بخشی از فرایند اضطراب آنلاین میتواند قلمداد گردد.
یا هنگامی که از اضطراب جبری – وسواسی سخن میگوییم بر این شاخص دست میگذاریم که فرد باید علایم وسواسی یا جبری یا هر دو را داشته باشد که هر دو هم شکل رفتاری و هم شکل شناختی به خود میگیرند. اینها معمولاً بیش از یک ساعت در روز هستند و ناشی از مصرف مواد مخدر هم نیستند. همچنین دیگر انواع و اشکال اضطرابها و اختلالهای دیگر باعث و سبب اینها نیستند. در این مورد هم به نظرم میتوانیم از اضطراب جبری – وسواسی آنلاین سخن به میان آوریم. این نوع از اضطراب آنلاین به نظرم از بیش و پش از نوع اضطراب فراگیر نمود و بروز دارد. رفتارهای جبری – وسواسی یا از جنس دغدغههای پاکیزگی و نظافت هستند یا از جنس ایمنی یا از جنس شمارس. فردی را مجسم کنید که نگران وضعیت مالی خود است. در شیوۀ سنتی، معمولاً فرد پول خود را نزد خودش نگه میدارد و به صورت مرتب به شمارس آن مشغول است. فضای آنلاین با امکانات زیادی که برای دسترسی ما به حسابهای آنلاین فراهم میکنند میتوانند این رفتار وسواسی جبری را با شدت و حدث بیشتری از خود بروز دهد. هرچند که همانطور که میدانیم شمارش به شمارش پول محدود نمیشود و میتوند انواع کارها از ضربان قلب تا ساعت و از قند خون تا وزن و حقوق سالیانه را در بربگیرد. در فضای آنلاین همۀ این فعالیتهای جبری – وسواسی میتوانند با شدت و حدت بیشتری خود را نشان دهند.
این نکته در مورد تفکر وسواسی – جبری امنیت خود را نشان میدهد. کسی که از وضعیت ایمنی خانۀ خود نگران است با مشاهدۀ انواع و اقسام سرقتهایی که در سرتاسر دنیا صورت میگیرند خود را بیشتر در معرض افکار و اعمال جبری – وسواسی قرار میدهند. کمیت و کیفیت این کنشها البته بهجد با نوع غیرآنلاین آن فرق دارند. شاید بتوان گفت که اضطراب جبری - وسواسی آنلاین از جهت کیفی با نوع غیرآنلاین آن متفاوت است. به نظرم در این زمینه باید کار پژوهشی بیشتری صورت بگیرند اما حداقل این را میتوان گفت که کمیت این اضطراب در فضای آنلاین بیشتر از کمیت اضطراب غیرآنلاین در فضاهای مشابه است.
همانطور که اشارت داشتم در مورد اضطراب اجتماعی، در یک مورد با ترس از یکی از موقعیتهای اجتماعی مانند گفت و گو با دیگران یا غذاخوردن با آنها سخن گفتن در برابر دیگران شناخته میشود. این موقعیتها با کمبود اعتماد به نفس و خجالت همراه است، فرد در این موارد عموماً از موقعیت اجتماعی دوری میگزیند. البته این ترس باید برای یک زمینۀ فرهنگی و اجتماعی امری غیرعادی تلقی شود وگرنه بسیاری از ترسهای اجتماعی مبتنی بر نوع خطر موجه و قابل توجیه هستند، البته نکتۀ مهم دیگر این است که این ترس و وحشت به طورت مداوم رخ میدهد و مانند دو نوع اضطراب دیگر حداقل باید به مدت شش ماه وجود داشته باشد. در این مورد میتوان ترس از کاربران دیگر را در فضاهای آنلاین بسیار برجسته دانست. ترس از اینکه دیگران در باب ما قضاوت کنند و یا ما را جدی نگیرند. این ترس اگر در فضای غیرآنلاین ضبط و ثبت نمیشود در شبکههای اجتماعی ماندگارند و بنابراین شدت و حدت ترس در اینجا هم بیشتر است. افراد بیشتری ما را قضاوت میکنند و در خیلی از موارد ما دسترسی به افرادی که ما را رصد کردهاند و از اسرار ما مطلع هستند نیز نداریم. من درمانجویانی دارم که همیشه و همهجا نگران کاربرانی آنلاین هستد که در کمین نشستهاند که آبروی آنها را ببرند و امنیت و حریم خصوصیشان را در معرض خطر قرار دهند. همانطور که گفتم در این فضا سخن گفتن از حریم خصوصی دشوار است و طبیعی است که فرد دچار اضطراب اجتماعی شود اما اضطراب شبکههای اجتماعی و نه آنچنان اضطرابی که فرد میتواند در یک فروشگاه یا مرکز تفریحی یا در خیابان به آن دچار میشود.
شاید لازم باشد که در اینجا کتاب کلاسیک شاخصهای اختلالهای روانی یعنی DSM-5 از یک فوبیای خاص به نام فوبیای شبکههای اجتماعی هم سخن به میان بیاورد. هنگامیکه از فوبیا در اینجا سخن گفتم اشارات داشتم که میتوان به انواع و اقسام فوبیا یا ترس اشاره کرد از ترس از هواپیما و حیوانات و بیماری گرفته تا توفان و ارتفاع و آب که میتوانند در انسانهای مختلف مشاهده شوند. هریک از این موارد میتوانند ایجاد ترس و اضطراب کنند و طبیعتاً فرد دچار ترس و واهمه از آنها دوری میگزیند. این ترسها میتوانند تا شش ماه طول بکشند و اختلالهایی جدی در فعالیتهای شخصی و خانوادگی و اجتماعی و کاری فرد به وجود آورند. در اینجا هم این علایم نباید شاخصهای دیگر انواع اضطرابها و اختلالها باشند. به نظرم این فوبیا در مورد شبکههای اجتماعی میتواند وجود داشته باشد و من فراوان با درمانجویانی که از این نوع فوبیا رنج میبرند روبرو بودهام. ترس ناشی از این پدیده چنان است که گویی که این شبکهها هر لحظه و هر مکان امنیت آنها را تهدید میکند. اگر انواع فوبیا بخشی از اضطرابها قلمداد میشوند این فوبیا از شبکههای اجتماعی هم میتواند در ذیل اضطراب آنلاین تعریف شود و تعین یابد. طبیعی است که من بر این نظرم که شاخصها فوبیا در اینجا قابل ساری و جاری شدن هستند.
در این میان نباید و نمیتوان از نقش گزینههای بسیار زیادی که شبکههای اجتماعی برای ما به وجود آوردهاند بهآسانی گذر کرد. این گزینهها عین اضطراب و تذبذب است و میتواند به انواع و انحای اضطراب آنلاین دامن زند.
(6) موخره
اگر بخواهم آنچه را در اینجا ذکر کردم خلاصه کنم میتوانم بگویم که :
اول. یکی از کارهای مهمی که در روانشناسی صورت میگیرد توصیفی از شاخصها و علایم اختلالهای مختلف مربوط به روان انسان است. من در این جلسه به برخی از علایم اختلالهای اضطرابی چون: اختلال اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب جبری – وسواسی ، اختلال های مربوط به فوبیا، اختلال مربوط به اضطراب جدایی و احتلال وحشتزدگی اشارت داشتم. طبیعی است که در ابتدا به شاخصهای اضطراب در فضای عیرآنلاین ارجاع دادم.
دوم. در ادامه به برخی از به بررسیهای کیفی کلی اضطراب آنلاین اشارت داشتم. شاخص اول البته عدم تمرکز بود چیزی که گاهی مواقع به عنوان یکی از مهمترین شاخصها و علایم اضطراب آنلاین یاد میشود. سخت است برای کسی که به اضطراب آنلاین دچار است بتواند بر کاری به طور مثال نوشتن مقاله یا کتابی تأکید و نکیه کند در حالی نگرانی مرتب دارد که عکسهایش در اینستاگرام و فیسبوک یا توییتر مورد توجه قرار گرفتهاند. علاوه بر این، ما به صورت مرتب در شبکههای اجتماعی در حال هرزهگردی هستیم و این عین اعتیاد آنلاین است که یکی دیگر از شاخصهای اضطراب آنلاین است. این امری است که دانیل لویتین از آن به عنوان حلقۀ بازخور اعتیاد دوپامین dopamine-addiction feedback loop یاد میکند. بر طبق این دیدگاه، ذهن با حضور مداوم در شبکههای اجتماعی در حال از دادن تمرکز خود است با جستوجویی که این چستوجو به طور مداوم در حال تولید دوپامین است. مورد دیگر به اختلالهای مربوط به خواب برمیگردد. تصور غالب این است که کاربر شبکههای اجتماعی چنان و چندان مشغول کاربری است که کمتر فرصت استراحت و خواب دارد. اما این مشکل اصلی شبکههای اجتماعی نیست. مشکل به تأثیر این شبکهها بر معز انسانی بر میگردد.
سوم. سپس به علایم اضطراب انلاین مبتنی بر ِDSM-5 اشاره داشتم. به طور مثال، شبکههای اجتماعی با انواع و اقسام هرزهگردیهای فکری فضا را چنان و چندان فراهم میکنند که فرد بیشتر در اضطراب خود غرق گردد و با هجوم بیشمار اخبار و اطاعات که عموماً منفی و سویهدار هستند میتوانند این باور را بیشتر پرورش دهند که جهان جایی امن برای زیستن نیست و انسانها قابل اعتماد نیستند.اینها البته برخی از شاخصهای اضطراب فراگیر هستند. گفتم که یکی دیگر از شاخصهای اضطراب فراگیر توانایی تصور و تجسم موقعیت فاجعهبار است. فرد مضطرب با کوچکترین نمود و نماد منفی مستعد است که بدترین و فاجعهآمیزترین وضعیت را تجسم کند. چیزی که عموماً رخ نمیدهد اما فرد مضطرب توانایی زیادی در به تصور و تجسم کردن این موقعیتها دارد.اشاره داشتم که فضاهای انلاین به گسترش این نوع اضطراب با توجه به شاخصهایی که دارند دامن میزنند.
چهارم. مورد دیگر اضطراب اجتماعی آنلاین بود. در مورد اضطراب اجتماعی، در یک مورد با ترس از یکی از موقعیتهای اجتماعی مانند گفت و گو با دیگران یا غذاخوردن با آنها سخن گفتن در برابر دیگران شناخته میشود. این موقعیتها با کمبود اعتماد به نفس و خجالت همراه است، فرد در این موارد عموماً از موقعیت اجتماعی دوری میگزیند. در این مورد میتوان ترس از کاربران دیگر را در فضاهای آنلاین بسیار برجسته دانست. ترس از اینکه دیگران در باب ما قضاوت کنند و یا ما را جدی نگیرند. این ترس اگر در فضای غیرآنلاین ضبط و ثبت نمیشود در شبکههای اجتماعی ماندگارند و بنابراین شدت و حدت ترس در اینجا هم بیشتر است. افراد بیشتری ما را قضاوت میکنند و در خیلی از موارد ما دسترسی به افرادی که ما را رصد کردهاند و از اسرار ما مطلع هستند نیز نداریم. در این فضا سخن گفتن از حریم خصوصی دشوار است و طبیعی است که فرد دچار اضطراب اجتماعی شود اما اضطراب شبکههای اجتماعی و نه آنچنان اضطرابی که فرد میتواند در یک فروشگاه یا مرکز تفریحی یا در خیابان به آن دچار میشود. گفتم که شاید لازم باشد که در اینجا کتاب کلاسیک شاخصهای اختللهای روانی یعنی DSM-5 از یک فوبیای خاص به نام فوبیای شبکههای اجتماعی هم سخن به میان بیاورد.
پنجم و آخر اینکه همانطور که در جلسههای قبلی هم از آن سخن رفت هنگامیکه ما از اضطراب سخن میگوییم صرفاً به آنچه در متون روانشناسی و رواندرمانگری از اضطراب سخن میرود کار نداریم و معنای عامتری را مدنظر داریم. در این بستر، حتی میتوان از اضطراب وجودی و بازتولید آن در شبکههای اجتماعی سخن گفت. در جلسۀ آتی در این باب بیشتر سخن خواهیم گفت.